روایت دو رویداد و عرض ارادتی به استاد شیخ الاسلامی؛ تو گویی دو گوشم بر آواز اوست https://myirannews.ir/عمومی/روایت-دو-رویداد-و-عرض-ارادتی-به-استاد-شی/ https://myirannews.ir/عمومی/روایت-دو-رویداد-و-عرض-ارادتی-به-استاد-شی/#respond اخبار ایران من Fri, 14 May 2021 21:17:07 0000 عمومی https://myirannews.ir/عمومی/روایت-دو-رویداد-و-عرض-ارادتی-به-استاد-شی/ طبق مقالات آنلاین محمدرضا حاجی نصیری ، دانشجو دکترای زبان و ادبیات خارجی ، دانشگاه علامه طباطبایی با عرض پوزش ، شما آن را خواندید علی شیخ الاسلامی در زیر: این پایین ترین نقطه است ، در نیمه دوم دهه شصت ، وقتی من مشتاقانه از یک بخش به بخش دیگر رفتم تا از استادان …
طبق مقالات آنلاین محمدرضا حاجی نصیری ، دانشجو دکترای زبان و ادبیات خارجی ، دانشگاه علامه طباطبایی با عرض پوزش ، شما آن را خواندید علی شیخ الاسلامی در زیر:
این پایین ترین نقطه است ، در نیمه دوم دهه شصت ، وقتی من مشتاقانه از یک بخش به بخش دیگر رفتم تا از استادان مشهور آن روز در زمینه زبان و ادبیات فارسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی ادای احترام کنم دانشگاه تهران ، و افتخار استاد روان. شاد ، من دکتر را ملاقات کردم او شیخ الاسلامی است و من می دانستم که وی استاد مستعد و مسلمان ادبیات فارسی و نویسندگی است و از توانایی جادویی خاصی برخوردار بود و همین امر باعث شد او در ادبیات فارسی از سایر همسالان خود برتر باشد.
با این حال ، بیش از سی سال پیش ، “به نظر می رسد شما دو آهنگ با آهنگ او دارید”. صدا علاوه بر موفقیت در مهارت نوشتن دانشگاهی ، داستان های نظم درونی و اعتماد به نفس را برای مخاطبانش تعریف می کرد.
اما ارادت خاص من به او به دلیل دو تجربه ای که در زیر شرح داده ام بیشتر شد.
اول: اوایل سپتامبر 1990 بود که در دوره سیاسی آن زمان ، دکتر پرویز ناتل خانلری پس از تحمل سالهای سخت و زندگی در خانه و شنیدن شایعات و شایعات ، جان خود را داد و در هوا چند نفری را که می بینید به خاطر “به دردسر افتادن”! بیا و از نام او برای امضای پیام عذرخواهی از استادی مانند دکتر استفاده کن. خانلری پیامدهای آن را تأیید می کند. با این حال ، او به همراه چندین استاد در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در آن زمان ، از جمله استاد اجل ، دکتر سید جعفر شهیدی ، بدون محاسبه و ترس از هیچ مشکلی ، این کار را به شدت انجام داد.
دوم: اواخر فروردین 1376 بود که ما در دوره کارشناسی در دانشکده ادبیات دانشگاه علامه طباطبایی بودیم. آنها گفتند که پسر استاد محبوب ما ، دکتر Spraham ، در شب عیدعدا در مورد وقایع به عنوان هدیه ای گرانبها به او پیوست و او را نزد حضرت سبحان فرستادند.
باری تیمی از اساتید و دانشجویان پارسی را برای تسلیت به مسجدی در ایالت نارمک فرستاد. به محض ورود به مسجد ، همه لباسهای سیاه پوش و گریان سر خود را با یک دست تمام کردند و با نشان احترام ، به خانواده معروف دکتر پیوستند. جلیل
ناگهان نوبت موعظه فرا رسید و همه منتظر بودند ببینند چه کسی می تواند این خانواده داغدار را آرام کند ، تا فراتر از احساسات این جلسات ، آب بر آتش غم آنها پاشیده شود. دکتر. علی شیخ الاسلامی که به افتخار دانشجوی انسانی خود ، دکتر ، به هم اندیشی آمده بود. Sparham ، روی سکو نشسته و بلند قد ، بلند قد. سایت گفت ، من چیز زیادی به خاطر نمی آورم ، اما بهانه جالبی را که از این نویسنده بی چون و چرا انتظار می رفت ، به خاطر می آورم ، او یادداشت شگفت انگیزی از این خانه حافظ ارائه داد:
در کارخانه ای که راهی عاقلانه و بخشنده نیست
به دلیل سو mis تفاهم در رای آزمایشی؟!
جلسه با یک سخنرانی عالمانه و با درایت به استاد خاتمه یافت ، اما همه دیدند که چگونه افکار وی به کاهش غم حاضران در مراسم خاکسپاری کمک کرد.
بله ، آنها مردان خدا هستند.
خداوند او را در بارگاههای مینو قرار داد و او را با مقدسین و انبیا جمع کرد. الحمدلله اولین و آخرین.
/ 6262
- ۰ ۰
- ۰ نظر