کتابی در هفت قرن پیش که کمی حالم را از اوضاع جاری بی خیال کرد

۱,۸۷۴ بازديد

کتابی در هفت قرن پیش که کمی حالم را از اوضاع جاری بی خیال کرد https://moonnews.ir/کتابی-در-هفت-قرن-پیش-که-کمی-حالم-را-از-او/ ماه نیوز Fri, 28 May 2021 10:18:15 0000 عمومی https://moonnews.ir/کتابی-در-هفت-قرن-پیش-که-کمی-حالم-را-از-او/ این اثر از نظر تاریخی مفید و ادبی مفید و اساسی است. به طور کلی و علی رغم نثر ویژه وی ، اثر مورد بحث حاوی موضوعات منحصر به فرد و بسیاری تاریخی است و در آزمایشگاه ، تحلیل ها و نظرات جالب توجهی مشاهده می شود.یکی از چالش ها نوع مورخانی است که دوران …

این اثر از نظر تاریخی مفید و ادبی مفید و اساسی است. به طور کلی و علی رغم نثر ویژه وی ، اثر مورد بحث حاوی موضوعات منحصر به فرد و بسیاری تاریخی است و در آزمایشگاه ، تحلیل ها و نظرات جالب توجهی مشاهده می شود.
یکی از چالش ها نوع مورخانی است که دوران مغول با آن روبرو هستند و آن این است که این مورخان از یک سو ، شاهد حمله و توصیف حملات مغول و تأثیرات مخرب آن بوده اند و از سوی دیگر ، به این دلیل که تحت سایه مغول ها است ، و گاهی اوقات آنها نان خود را می خورند ، باید به قدرت خود فکر کنند. نویسنده ما معین الدین یزدی ، که این اثر را در تاریخ آل مظفر نوشت ، در این وضعیت قرار دارد و سوال این است که راه خلاص شدن از آن چیست؟

ما قصد داریم این نکته را بیان کنیم ، اما بگذارید اشاره کنیم که این نه تنها مشکل مورخان ، بلکه بسیاری از محققان خراسانی بود که به مغول پیوستند و با این چالش اخلاقی – مذهبی روبرو شدند. بعداً در بغداد مشكل مشابهي براي دانشمندان بوجود آمد. ما در پاسخ به هلاگو خان ​​، ایلان طاوس را به یاد می آوریم که به دانشمندان گفت که یک سلطان بی دین منصف بهتر است یا یک سلطان مسلمان ظالم ، اولی را ترجیح می دهد. این می تواند یک راه حل برای جلوگیری از چالش مشابه باشد. بعداً شیعیان به همراه برخی از دانشمندان خود در این امر بر ظلم عباسیان علیه علویان و شیعیان تأکید کردند و این دیدگاهی در همین راستا است. در هر صورت ، فکر می کنم از نظر نوع منابع این دوره می توان داستان را بررسی کرد.

اما بیایید به موهبت الهی بپردازیم که یک مورد خاص تاریخی محسوب می شود.
معین الدین یزدی از جد سلسله مظفر “امیر غیاث الدین حاجی خراسانی” که در زمان حمله مغول به ایران ، حمله هولاگو خان ​​به ایران و فتح بغداد و آثار مخرب آن زندگی می کرد ، یاد می کند:

در زمان حمله به ارتش تاتار ، هنگامی که مناطق کشور تحت محاصره سیل فساد قرار گرفت و شورش های خیانت در آگوار و انزاد می وزید ، هرج و مرج گسترش یافت و دلایل ظلم و تجاوز وجود داشت. ائتلاف تحویل داده شد … همه آنها سرگردان بودند و مردم از دست و پای حوادث لگد زدن رنج می بردند. “پیکان این واقعه ، که قرار بود به روح ستمگران تحمیل شود ، به سمت سینه های دالیت ها نشانه رفته بود و تیغ تیغی مناسب تاتارها ، گردن ابرار را زد.”
ادامه می یابد ، این غیاث الدین حاجی خراسانی صاحب سه فرزند “منصور ، محمود و ابوبکر” ، از سوم ” [فرزند] “او نبود ، اما با شجاعت کامل ، از برادرانش جلوتر بود ، اما شجاعان زمان را به سرقت بردند.” این ابوبکر در ارتش مغول بود و در جریان جنگ با اعراب خفاجه در عراق کشته شد. نویسنده ما در چالش بین استبداد تاتارها و گروه ابوبکر که به هر حال عموی بزرگ حاکم آل مظفر است که این کتاب را برای او نوشت ، چه باید بگوید؟ از یک سو تاتارها استبداد و هرج و مرج در ایران ایجاد کرده اند و از طرف دیگر این ابوبکر در حمله به مناطق مختلف پس از سقوط بغداد در ارتش مغول بوده و در کنار آنها کشته شده است. وی می گوید در این زمان “اتابك سعیدالدوله ، یكی از پادشاهان منطقه یزد … با سیصد سوار كه رهبر ارتش تاتار و قهرمان سربازان شرور بود ، به هولاگو رفت” و علی القاعده ابوبکر با او همراه شد. در این هنگام بغداد فتح شد و هولاکو به فکر شام و مصر بود. ارتش یزیدی “ابوبکر را که در برابر عارفان حاجی خفازا کشته شد” فرستاد.
معین الدین می گوید:

حمایت از مغول کار درستی نبود ، اما با دستور افسر می توان از بهانه استفاده شده دفاع کرد: طبق این حکم ، “کمک ارتش تاتار پناهگاهی برای افتخار این خانواده مذهبی نیست”. “مأمور بخشیده شده” ، همانطور که مسئولیت آن را بر عهده داشت ، امیدوار بود که کتاب این مجازات با آب مغفرت الهی شسته شود و پیمان این شرارت به نزدیکان رحمت خدا منحل شود. “(هدایای الهی ، ص 54-56)
بنابراین ، شخصی که خود به جنایات مغولان مبتنی بر “عامل بخشش” مراجعه کرده ، بر اساس مشارکت این شخص با آنها ، ماجرا را تعیین کرده و در مورد “آب آمرزش الهی” با او صحبت کرده است.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.