چهارشنبه ۱۴ خرداد ۰۴

سرقت «فریاد» – دیباروز

۱,۸۷۴ بازديد

سرقت «فریاد» – دیباروز https://dibarooz.ir/سرقت-فریاد-دیباروز/ دیباروز Tue, 24 Aug 2021 21:59:20 0000 عمومی https://dibarooz.ir/سرقت-فریاد-دیباروز/ در چنین روزی در سال 2004 ، دو سارق نقاب دار با لباس مبدل وارد موزه شدند و تحت تهدید نگهبانان غیرمسلح ، دو تابلو از ادوارد مونک نروژی را به سرقت بردند. یکی “فریاد” و دیگری “مدونا” بود. به گزارش دیباروز ، اعتماد او نوشت: “اول: چهار اصل از نقاشی ادوارد مونک” فریاد “نروژ …

در چنین روزی در سال 2004 ، دو سارق نقاب دار با لباس مبدل وارد موزه شدند و تحت تهدید نگهبانان غیرمسلح ، دو تابلو از ادوارد مونک نروژی را به سرقت بردند. یکی “فریاد” و دیگری “مدونا” بود.

به گزارش دیباروز ، اعتماد او نوشت: “اول: چهار اصل از نقاشی ادوارد مونک” فریاد “نروژ وجود دارد که دو مورد از آنها در موزه مونک در اسلو نگهداری می شود. در چنین روزی در سال 2004 ، سارقان با لباس مبدل وارد موزه شدند و دو تابلو زیر را به سرقت بردند. دزدان همچنین یک نقاشی از یک راهب به نام “مدونا” را با خود بردند. شاهدان سرقت – کسانی که در زمان سرقت در موزه بودند – گفتند که هر دو سارق گیج و بی ادب بودند و حتی هنگامی که نقاشی ها بیرون آمدند یکبار آنها را پرتاب کرد. با این حال ، در همان زمان ، یک فروشنده آثار هنری در مصاحبه با نیویورک تایمز گفت که نمی توان ارزش “هورا” را از نظر پولی تعیین کرد ، اما قیمت آن حداقل 100 میلیون دلار. چند روز بعد ، تایمز در مقاله ای در مورد سرقت و سناریوهای مختلف برای فروش احتمالی آثار مونک نوشت و اشاره کرد که نقاشی ها بسیار محبوب بودند به طوری که نمی توان آنها را در بازار رسمی به فروش رساند. اگر سارقان – یا کسانی که آنها را استخدام کرده بودند – می خواستند آنها را بفروشند و تنها گزینه آنها این بود که پشت صحنه و بی سر و صدا بفروشند. ظاهراً نقاشی ها چندین بار با دست و سپس حدود دو سال پیدا شده و سرانجام به موزه البته دو سارقی که وارد این موزه شدند موزه در تابستان 2004 و آنها نقاشی های مونک را هرگز دستگیر نکردند ، بنابراین انگیزه های آنها به درستی مشخص نشده بود ، و جستجوی علت سرقت فراتر از حدس و گمانه زنی نبود. به عنوان مثال ، گفته می شد این سرقت قصد داشت پلیس اسلو را در یک حادثه مهم دخالت دهد و سازمان را از تعقیب قتل یک افسر پلیس در آن شهر منحرف کند. در واقع نقاشی ها با آسیب جزئی به موزه مونک بازگردانده شد و پرونده سرقت با برخی سوالات بی پاسخ بسته شد و بایگانی شد.

دوم: ادوارد مونک 32 ساله بود که فریاد را در سال 1895 ایجاد کرد. به گفته ارنست گامبریچ در تاریخ هنر خود ، “راهب می خواهد با این اثر نشان دهد که چگونه هیجان فوری تمام احساسات و عواطف ما را بیان می کند. همه خطوط گفتار به هم نزدیک می شوند در جهت یک نقطه. مرکز تصویر – چهره فریاد می زند. به نظر می رسد کل صحنه اضطراب و هیجانی را که این فریاد ایجاد می کند به اشتراک می گذارد. چهره فریاد مانند کاریکاتور اغراق شده است. چشم های افتاده و گونه های فرو رفته چهره را تداعی می کند مرگ. “باید اتفاق وحشتناکی رخ داده باشد ، و از آنجا که ما هرگز نمی دانیم این گریه به چه معناست ، تصویر ما را آزار می دهد.”

این نقاشی رسا به معنای رفتار زیبا نیست و مونک می تواند به این انتقاد پاسخ دهد: “فریاد ترس و اضطراب نمی تواند زیبا باشد ، و اگر ما فقط بخواهیم به جنبه زیبا و دلپذیر زندگی نگاه کنیم ، از آن دور خواهیم بود. حقیقت و صداقت. “

از این نظر ، “فریاد” اعتراض به نفاق و جعل در نمایش زندگی است. این زندگی است که در آن زشتی ، محرومیت و رنج می بافند. اکسپرسیونیست ها – که مونک یکی از آنها بود – تا حدودی مفتخر بودند که از هر چیزی که بوی زیبایی و ظرافت می دهد اجتناب کنند و “آرامش ذهنی واقعی یا خیالی بورژوازی را بر هم زنند”.

انتهای پیام

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.